جنگ ارزی
From Wikipedia, the free encyclopedia
جنگ ارزی که به عنوان کاهش ارزش رقابتی نیز شناخته میشود، شرایطی در امور بینالملل است که در آن کشورها با ایجاد سقوطی در نرخ ارز خود نسبت به سایر ارزها به دنبال به دست آوردن مزیت تجاری نسبت به سایر کشورها هستند. با کاهش نرخ ارز یک کشور، صادرات در سایر کشورها رقابتیتر میشود و واردات به آن کشور گرانتر میشود. هر دو اثر به نفع صنعت داخلی و در نتیجه اشتغال است که افزایش تقاضا را هم از طرف بازارهای داخلی و خارجی تجربه میکنند. با این حال، افزایش قیمت کالاهای وارداتی (و همچنین هزینه سفرهای خارجی) بسیار ناخوشایند است زیرا به قدرت خرید شهروندان آسیب میرساند. هنگامی که همه کشورها یک استراتژی مشابه را اتخاذ کنند، میتواند به یک کاهش کلی تجارت بینالملل منجر شود و به همه کشورها آسیب برساند.
از نظر تاریخی، کاهش ارزش رقابتی بسیار نادر بودهاست زیرا کشورها معمولاً ترجیح میدهند ارزش ارز خود را بالا نگه دارند. کشورها معمولاً به نیروهای بازار اجازه دادهاند که کار کنند، یا در سیستمهایی با نرخ مبادلهای مدیریت شده شرکت داشتهاند. یک استثناء هنگامی اتفاق افتاد که جنگ ارزی در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد، هنگامی که کشورها استاندارد طلا را در دوره رکود بزرگ کنار گذاشتند و در تلاش برای تحریک اقتصاد خود از کاهش ارزش ارز استفاده کردند. از آنجا که این امر بهطور مؤثر بیکاری را به خارج از کشور میبرد، شرکای تجاری به سرعت با کاهش ارزشهای خود تلافی کردند. این دوره برای همه افراد درگیر یک وضعیت نامطلوب بودهاست، زیرا تغییرات غیرقابل پیشبینی در نرخ ارز باعث کاهش کل تجارت بینالمللی میشود.
به گفته گیدو مانتگا، وزیر دارایی پیشین برزیل، جنگ جهانی ارز در سال ۲۰۱۰ آغاز شد. این دیدگاه توسط بسیاری دیگر از مقامات دولتی و روزنامه نگاران مالی از سراسر جهان تکرار شد. سایر سیاست گذاران ارشد و روزنامه نگاران اظهار داشتند که عبارت «جنگ ارزی» دامنه خصومت را بیش از حد بزرگ نشان دادهاست. با چند استثناء، مانند مانتگا، حتی مفسرانی که موافقت کردند جنگ ارزی در سال ۲۰۱۰ صورت گرفتهاست، بهطور کلی به این نتیجه رسیدهاند که تا اواسط سال ۲۰۱۱ از بین رفتهاست.
کشورهایی که از سال ۲۰۱۰ به کاهش ارزش رقابتی احتمالی مشغول هستند، از ترکیبی از ابزارهای سیاست، از جمله مداخله مستقیم دولت، تحمیل کنترل سرمایه و تسهیل کمی، بهطور غیر مستقیم، استفاده کردهاند. در حالی که بسیاری از کشورها فشار رو به رشد نامطلوبی را بر نرخ ارز خود تجربه کردند و در بحث و گفتگوهای مداوم شرکت کردند، اما قابل توجهترین بعد قسمت ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱، درگیری لفظی بین ایالات متحده و چین در مورد ارزش یوان بود. در ژانویه ۲۰۱۳، اقدامات اعلام شده توسط ژاپن که انتظار میرفت ارزش پول خود را بیارزش جلوه دهند، نگرانی از وقوع احتمالی جنگ ارزی دوم قرن بیست و یکم را برانگیخت که این بار منبع اصلی تنش، نه چین در برابر آمریکا بلکه ژاپن در مقابل منطقه یورو بود. در اواخر ماه فوریه، از شدت نگرانیهای وقوع جنگ جدید پس از انتشار اعلامیههای G7 و G20، مبنی بر جلوگیری از کاهش ارزش رقابتی، کاسته شد. پس از آنکه بانک مرکزی اروپا در ژانویه ۲۰۱۵ برنامه تازهای از تسهیل کمی را آغاز کرد، بار دیگر بحث در مورد جنگ ارزی تشدید شد.