نازیزدایی
From Wikipedia, the free encyclopedia
نازی زدایی (به آلمانی: Entnazifizierung) یکی از اهداف متفقین بود تا جامعه، فرهنگ، مطبوعات، اقتصاد، قضا و سیاست آلمان و اتریش را از هرگونه آثار حکومت رایش سوم پاک سازند. این روند خصوصاً با برکناری افراد درگیر، از موقعیتهای پرنفوذ و منحل کردن یا ضعیف سازی سازمانهای وابسته به آن صورت گرفت. برنامه نازی زدایی پس از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و با معاهده پوتسدام تبلور یافت. اصطلاح "نازی زدایی" برای اولین بار به عنوان یک اصطلاح حقوقی در سال ۱۹۴۳ توسط پنتاگون ایالات متحده ابداع شد و در نظر گرفته شد که به معنای محدود با اشاره به سیستم حقوقی آلمان پس از جنگ به کار رود. با این حال، بعدها معنای گستردهتری پیدا کرد.[1]
در اواخر سال ۱۹۴۵ و اوایل سال ۱۹۴۶، ظهور جنگ سرد و اهمیت اقتصادی آلمان باعث شد که ایالات متحده علاقه خود را به این برنامه از دست بدهد، که تا حدودی منعکس کننده مسیر معکوس در ژاپن تحت اشغال آمریکا بود. بریتانیاییها در ژانویه ۱۹۴۶ پانلهای نازیزدایی را به آلمانیها تحویل دادند، و آمریکاییها نیز در مارس ۱۹۴۶ همین کار را کردند. فرانسویها خفیفترین تلاشها را برای نازیزدایی انجام دادند. نازیزدایی به شیوهای بهطور فزایندهای ملایمتر و آرام انجام میشد تا اینکه در سال ۱۹۵۱ بهطور رسمی لغو شد. بهعلاوه، این برنامه در آلمان غربی، جایی که بسیاری از نازیها موقعیتهای قدرت خود را حفظ کردند، بسیار محبوبیت نداشت. دولت جدید کنراد آدناور در آلمان غربی با مخالفت دولت جدید آلمان غربی روبرو شد و اعلام کرد که پایان دادن به این روند برای تسلیح مجدد آلمان غربی ضروری است.[2] از سوی دیگر، نازی زدایی در آلمان شرقی عنصری حیاتی برای تبدیل به جامعه سوسیالیستی تلقی میشد و این کشور در مخالفت با نازیسم سختگیرتر از همتای خود بود. با این حال، همه نازیهای سابق با قضاوت مواجه نشدند. انجام وظایف ویژه برای دولتهای اشغالگر میتواند از اعضای نازی در برابر تعقیب محافظت کند، و آنها را قادر میسازد تا به کار خود ادامه دهند و در برخی موارد به شهرت برسند، و به ارتباطات ویژه با اشغالگران دست پیدا کنند.[3] یکی از قابل توجهترین موارد مربوط به ورنر فون براون بود که در میان دانشمندان آلمانی دیگری بود که از طریق عملیات گیره کاغذ توسط ایالات متحده به خدمت گرفته شد و بعداً موقعیتهای کلیدی را در برنامه فضایی آمریکا بدست آورد.[4][5][6][7]