یزدگرد یکم
چهاردهمین شاهنشاه ساسانی (٣٩٩ - ۴٢٠) میلادی / From Wikipedia, the free encyclopedia
یزدگرد یکم (به پارسی میانه: 𐭩𐭦𐭣𐭪𐭥𐭲𐭩؛ درگذشتهٔ ۴۲۰ میلادی)، مشهور به یزدگرد رامگر و یزدگرد بزهگر (شاهنشاهی از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی) چهاردهمین شاهنشاه ساسانی بود. وی به جای برادرش بهرام چهارم یا بهرام کرمانشاه، به سلطنت رسید. منابعی که به وی پرداختهاند را میتوان به سه دسته تقسیم نمود. یک گونه آن، منابع اولیهٔ یهودی، مسیحی و زرتشتی است. دسته دیگر تاریخ شفاهی میباشد و دسته سوم، تاریخنگاری مدرن است. منابع زرتشتی (و تاریخنگاران اسلامی که از آنها وام گرفتهاند) که از او به پلیدی یاد میکنند، اما در منابع مسیحی و یهودی، از او با احترام یاد میکنند. از سوی دیگر، کمبود منابع در مورد زندگانی و پادشاهی او در روایات شفاهی-ملی، نمایانگر میزان نفرت درباریان است که سعی کردهاند هویت تاریخی او را مخدوش کرده، و فقط به صورت گذرا از او نام ببرند.
یزدگرد یکم یَزْدَکِرْتُ 𐭩𐭦𐭣𐭪𐭥𐭲𐭩 | |
---|---|
شاهنشاه ایران و انیران[1] | |
چهاردهمین شاهنشاه ساسانی (ایرانشهر) | |
سلطنت | ۳۹۹ – ۴۲۰ |
پیشین | بهرام چهارم |
جانشین | بهرام پنجم |
درگذشته | ۴۲۰ هیرکانیا[2][3] |
همسر(ان) | شوشاندخت |
فرزند(ان) | بهرام پنجم شاپور چهارم نرسی |
خاندان | خاندان ساسان |
پدر | شاپور سوم |
در دوران حکومت او، اقلیتهای دینی با آرامش و خاطری آسوده به مناسک دینی خود پرداختند و یزدگرد یکم به دلیل تسامح دینی نسبت به غیر زرتشتیان، در میان تاریخدانان یهودی–مسیحی محبوب و در منابع فارسی–عربی منفور است. یزدگرد، به مسیحیان آزادی مذهبی داد تا بتواند با این امتیاز، با امپراتوری روم صلح کند. منع آزار مسیحیان، سبب خشم و کینهٔ موبدان و اشرافزادگان ساسانی گشت. چرا که مذهب مسیحیت، رقیب جدی برای مذهب آنها بود و عقاید مذهبی این دو، با یکدیگر تضادهای آشکارا داشتند.
در منابع زرتشتی، او با یک یهودی ازدواج کرده است. حال آنکه در منبع یهودی (یعنی تلمود)، سخنی از این ازدواج به میان نیامده است. خاورشناسان در مورد این ازدواج، تردید دارند. یزدگرد یکم صلحی پایدار با امپراتوری بیزانس برقرار کرد و توانست نگاه خود را از مرز غربی به مرز شرقی شاهنشاهی ساسانی معطوف کند.
توانایی شاهنشاه در دربار به قدری ناتوان گشته بود، که سه شاهنشاه پیش از یزدگرد، بر اثر توطئه و دسیسه کشته شدند؛ بنابراین، یزدگرد پیشدستی کرد و دست اشرافزادگان و موبدان را از قدرت کوتاه کرد و آنها را از سر راه خود برداشت. او بهطور مشکوکی در هیرکانیا (نزدیک گرگان امروزی) کشته شد. به باور تاریخنگاران (نظیر تئودور نلدکه، علیرضا شاپور شهبازی، روزبه زرینکوب و عبدالحسین زرینکوب)، اشرافزادگان و موبدان، انتقام خود را در محیطی به دور از پایتخت، از او گرفتند و شایع نمودند که او بهدست فرشته خدایی کشته شد. ولی شهرام جلیلیان باور دارد که یزدگرد بهدلیل بیماری مُرده است و موبدان و اشرافزادگان، وانمود کردهاند که مرگ او، خواست یزدان بوده است.