داگلاس نورث
From Wikipedia, the free encyclopedia
داگلاس سیسیل نورث (به انگلیسی: Douglass Cecil North) (زاده ۵ نوامبر ۱۹۲۰ – درگذشته ۲۳ نوامبر ۲۰۱۵[یادداشت 1]) اقتصاددان اهل ایالات متحده آمریکا بود. زمینه اصلی مطالعات و تحقیقات او تاریخ اقتصادی (تاریخنگاری) بوده است؛ نورث از پیشگامان تاریخنگاران اقتصادی و اقتصاددانانی است که تاریخ اقتصادی جدید (تاریخسنجی) را ابداع و فعالیتهایشان را در این حوزه متمرکز کردند. او برای پاسخ دادن به سوالاتی که هنگام تاریخسنجی برایش مطرح میشد، به دنبال مدلی کارا میگشت. نورث در نتیجه این جستوجو در کنار برخی اقتصاددانان دیگر اقتصاد نهادگرایی جدید را بنیان نهاد.[1][2]
داگلاس نورث | |
---|---|
زادهٔ | ۵ نوامبر ۱۹۲۰ کمبریج، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا |
درگذشت | ۲۳ نوامبر ۲۰۱۵ (۹۵ سال) بنزونیا، میشیگان، ایالات متحده |
ملیت | ایالات متحده |
نهاد | دانشگاه واشینگتن در سنلوئیس دانشگاه استنفورد انستیتو هوور دانشگاه واشینگتن دانشگاه کمبریج |
زمینه | تاریخ اقتصادی |
مکتب فکری | اقتصاد نهادگرایی جدید |
فارغالتحصیل | دانشگاه کالیفرنیا، برکلی |
تاثیرگذاران | ملوین نایت |
جوایز | جایزه نوبل اقتصاد (۱۹۹۳) |
اطلاعات در IDEAS / RePEc | |
او جایزهٔ نوبل اقتصاد را (به همراه روبرت ویلیام فوگل) در ۱۹۹۳ دریافت کرد. جایزهٔ نوبل به نورث و فوگل برای اینکه «تحقیق در تاریخ اقتصادی را با بهکارگیری تئوری اقتصادی و روشهای کمی، به منظور توضیح تغییرات اقتصادی و نهادی، بازسازی کردند» اهدا شد.[3]
دو سال قبلترش اولین تاریخنگار اقتصادی بود که توانست جایزه جان آر کامونز را بگیرد.[4] و سه سال بعدترش در اکتبر ۱۹۹۶ نخستین استادی لقب گرفت که موفق شد Spencer T. Olin Professor بالاترین کرسی استادی دانشگاه واشینگتن در سنلوئیس[5] را بهدستآورد.[6] و…
زندگی علمی بیش از نیم قرنی او میتواند در چند کلمه خلاصه شود: «کاوش»، «جستوجو»، «کندوکاو» و… که حاصل بیتابی و دغدغه و سؤالی عمیق بود که در پس چند سال تردید و مطالعه وسط جنگ جهانی دوم در وجودش جوانه زد؛ وقتی نورثِ بیست و اندی ساله مردد بود چه رشتهای را برای تحصیلات تکمیلی ادامه دهد و اقتصاد را برگزید. خودش این دغدغه را چنین بیان میکند:
من با قصدی کاملاً مشخص به دانشکده تحصیلات تکمیلی برگشتم؛ آنچه میخواستم در زندگیام انجام دهم این بود که جوامع را بهبود ببخشم و راه آن این بود که بفهمم چه عواملی باعث موفقیت یا شکست نظامهای اقتصادی بودهاست؟ معتقد بودم به محض اینکه به درکی از عامل تعیینکننده نحوه عملکرد نظامهای اقتصادی در طول زمان برسیم میتوانیم به بهبودبخشی عملکرد آنها بپردازیم.[7]
به جرات میتوان گفت بیش از نیم قرن پژوهشهای او، تلاش برای یافتن پاسخی به این سؤال کلیدی بود؛ تمام پروژههای علمی و دستاوردهای فکریاش را میتوان قطعاتی برای حل این پازل و معمای پیچیده و شگرف دانست؛ و شاید بیش از هر کسی نورثِ نود و اندی ساله به طولانی و صعبالعبور بودن این مسیر آگاه باشد، آنچنانکه جان والیس استاد دانشگاه مریلند، دانشجوی سابق و از مهمترین همکارانش، مینویسد:
او عمیقاً میفهمید که ما در این باره که جوامع واقعاً چگونه کار میکنند چقدر اندک میدانیم و به عنوان افراد و دانشمندان اجتماعی آنچه را میبینیم و تجربه میکنیم از طریق اندیشهها، نظریهها، تاریخها و چهارچوبهایی که ما برای خودمان میسازیم تفسیر و توجیه میکنیم. چنین فهم و درکی نه تنها به او علاقهای مادامالعمر به شناخت داد بلکه محرکی برای توانایی مداوم وی نیز شده بود که هر آنچه را او و ما باور داریم زیر سؤال ببرد. هر چهار پیشبرد اصلی نورث از آنجا به دست آمدند که او در آنچه ما درک نمیکردیم غور و تفحص کرد، پرسشهای مهم بدیهی که ما برای آنها هیچ پاسخی نداشتیم. حس خطانرفته وی به اینکه بهترین پرسش بعدی چیست که باید پرسیده شود از آگاهی وی دربارهٔ نادانی جمعی ما برمیخاست. اعتراف به ندانستن و تمایل به تأیید این ندانستن از آن نوع ویژگیهای شخصی هستند که به ندرت در سطح کسانی مانند داگلاس نورث با دستاوردهای فکری که داشتند دیده میشود. همه ما از این ترکیب یگانه و بینظیر اعتماد به نفس و فروتنی نورث منتفع شدهایم.[1]