جمهوری دوم اسپانیا
From Wikipedia, the free encyclopedia
جمهوری اسپانیا (به اسپانیایی: República Española)، معروف به جمهوری دوم اسپانیا (به اسپانیایی: Segunda República Española)، شکلی از دولت در اسپانیا از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۹ بود. جمهوری در ۱۴ آوریل ۱۹۳۱، پس از سپرده شدن حکومت توسط، آلفونسو سیزدهم به جمهوری خواهان تأسیس، و پس از تسلیم در جنگ داخلی اسپانیا به جناح شورشی که برای ایجاد دیکتاتوری نظامی تحت فرماندهی ژنرال فرانسیسکو فرانکو جنگیدند، در اول آوریل ۱۹۳۹ منحل شد.
جمهوری اسپانیا República Españolaa اسپانیا | |||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۹۳۱–۱۹۳۹ | |||||||||||
شعار: «Plus Ultra» «فراتر از آن» | |||||||||||
سرود: «Himno de Riego» «سرود ریگو» | |||||||||||
قلمروها و مستعمرات جمهوری دوم اسپانیا:
| |||||||||||
پایتخت | مادرید (۱۹۳۱–۱۹۳۶) والنسیا (۱۹۳۶–۱۹۳۷) بارسلون (۱۹۳۷–۱۹۳۹) | ||||||||||
زبان(های) رایج | اسپانیاییb | ||||||||||
حکومت | نظام چندحزبی نظام نیمهریاستی | ||||||||||
رئیسجمهور | |||||||||||
• ۱۹۳۱–۱۹۳۶ | نیکتو آلکالا زامورا | ||||||||||
• ۱۹۳۶ | دیگو مارتینز باریو | ||||||||||
• ۱۹۳۶–۱۹۳۹ | مانوئل آزانیا | ||||||||||
نخستوزیر | |||||||||||
• ۱۹۳۱ | نیکتو آلکالا زامورا | ||||||||||
• ۱۹۳۷–۱۹۳۹ | خوان نگرین لوپز | ||||||||||
قوه مقننه | مجلس نمایندگان | ||||||||||
دوره تاریخی | دوره میاندوجنگ | ||||||||||
• بیانیه | ۱۴ آوریل ۱۹۳۱ | ||||||||||
• قانون اساسی تصویب شده | ۹ دسامبر ۱۹۳۱ | ||||||||||
۱۷ ژوئیه ۱۹۳۶ | |||||||||||
• سقوط جمهوری | ۱ آوریل ۱۹۳۹ | ||||||||||
واحد پول | پزوتا | ||||||||||
کد ایزو ۳۱۶۶ | ES | ||||||||||
| |||||||||||
a. Espainiako Errepublika in Basque, República Espanyola in Catalan and República Española (same spelling as in Spanish) in Galician. b. زبان کاتالان، زبان باسکی و زبان گالیسی would gain formal officiality with the approval of the Statute of Autonomy. |
پس از اعلام جمهوری، یک دولت موقت تا دسامبر ۱۹۳۱ تأسیس شد، زمانی که قانون اساسی ۱۹۳۱ تصویب شد، جمهوری مشروطه رسماً تأسیس شد. هنگامی که مجلس مؤسسان به وظیفه خود در تصویب قانون اساسی جدید عمل میکرد، و ترتیب برگزاری انتخابات منظم پارلمان را میداد این انتخابات به تعویق انداخت. با این حال، از ترس مخالفت روزافزون مردمی، اکثریت رادیکال و سوسیالیست انتخابات منظم را به تعویق انداختند و قدرت خود را برای دو سال دیگر طولانی کردند. در این مدت، دولت مانوئل آزانیا اصلاحات بی شماری را برای مدرن سازی کشور آغاز کرد. در سال ۱۹۳۲ کشیشهایی (که مسئول بعضی از مدارس در سراسر کشور بودند) توقیف شدند و تمام دارایی آنها مصادره شد. ارتش کوچک شد. زمین مالکان بزرگ مصادره شدند. قانون داخلی با پارلمان محلی و رئیسجمهور به کاتالونیا اعطا شد.[1]
به زودی آزانیا با هر دو جناح راست و چپ درگیر شد. وی موفق به دریافت رای اعتماد شد، اما دو سوم کورتس رای ممتنع داد و رئیسجمهور نیکتو آلکالا زامورا در ۸ سپتامبر ۱۹۳۳ دستور استعفای آزانیا را صادر کرد. در انتخابات بعدی ۱۹۳۳ کنفدراسیون راست خودمختار اسپانیا (CEDA) پیروز شد. در مقابل پیروزی انتخاباتی CEDA، رئیسجمهور آلکالا زامورا از ترس رهبر آنان، گیل روبلس، از ترس سلطنت طلبان با کنفدراسیون راست خودمختار اسپانیا برای تشکیل دولت، خودداری کرد. درعوض او آلخاندرو لروکس از حزب جمهوری خواه رادیکال را به این کار دعوت کرد. کنفدراسیون راست خودمختار اسپانیا علیرغم کسب بیشترین رای، برای مدت یک سال از سمتهای کابینه محروم شدند. پس از یک سال فشار شدید، سرانجام به اجبار، CEDA سه وزیر در سه وزارت به دست آوردند.[1] (UGT (Glucuronosyltransferase و حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا مردم را به نام اتحاد کارگران به اعتصاب عمومی فراخواند اند. این شورش به یک قیام انقلابی خونین تبدیل شد و سعی در براندازی رژیم قانونی دمکراتیک داشت. انقلابیون کاملاً مسلح که موفق به در اختیار گرفتن کل استان آستوریاس شدند، مرتکب قتلهای متعدد نیروهای پلیس، روحانیون و غیرنظامیان و تخریب بناهای مذهبی از جمله کلیساها، صومعهها و بخشی از دانشگاه در ابیدو شدند.[2] در مناطق اشغالی، اعتصاب کنندگان رسماً انقلاب پرولتری اعلام کردند و واحد پولی را لغو کردند.[1] این شورش توسط نیروی دریایی اسپانیا و ارتش جمهوری خواه اسپانیا سرکوب شد (این گروه دوم با استفاده از نیروهای استعماری مور از اسپانیا مراکش)[3]
دولت به رهبری حزب جمهوری خواه رادیکال در سال ۱۹۳۵ یک سری بحرانها را پشت سر گذاشت. رئیسجمهور آلکالا زامورا، که رابطه خصمانه ای با دولت داشت، تصمیم گرفت خواستار انتخابات جدید شود، و یک بار دیگر از از دعوت CEDA، حزب با بیشترین کرسیها در مجلس برای تشکیل دولت خودداری کرد. جبهه مردمی در انتخابات عمومی ۱۹۳۶ با پیروزی اندک پیروز شد. تودههای چپ انقلابی به خیابانها ریختند و زندانیان را آزاد کردند. در سی و شش ساعت پس از انتخابات، شانزده نفر کشته شدند (بیشتر توسط مأموران پلیس که برای برقراری نظم یا مداخله در درگیریهای خشونتآمیز اقدام میکردند) و سی و نه نفر به شدت زخمی شدند، در حالی که پنجاه کلیسا و هفتاد مرکز سیاسی محافظه کار مورد حمله قرار گرفتند یا به آتش کشیده شدند.[4] قبل از پایان روند انتخابات، مانوئل آزانیا برای تشکیل دولت فراخوانده شد. او به زودی با بهرهگیری از یک خلأ قانون اساسی مشروطه، جانشین زامورا به عنوان رئیسجمهور شد. راستها گزینه پارلمانی را کنار گذاشتند و به جای کنترل آن، برای سرنگونی جمهوری توطئه کردند.[1][5]
نارضایتی از حکم آزانیا توسط میگل د اونامونو، جمهوری خواه و یکی از معتبرترین روشنفکران اسپانیا ابراز شد، که در ژوئن ۱۹۳۶ به خبرنگاری که بیانیه خود را در ال آدلانتو منتشر کرد، گفت رئیسجمهور مانوئل آزانیا باید به عنوان یک عمل میهنی خودکشی کند.[6] در ۱۲ ژوئیه ۱۹۳۶ گروهی از Guardia de Asalto و سایر شبه نظامیان چپ به رهبری گارد مدنی، فرناندو کوندس، پس از تأیید وزیر کشور برای دستگیری غیرقانونی لیستی از اعضای پارلمان، به خانه رهبر مخالفان جناح راست خوزه کالو سوتلو رفتند و در ساعات اولیه ۱۳ ژوئیه و او را در یک کامیون پلیس به ضرب گلوله کشتهاست. این قتل کاتالیزوری برای شورش قدرتمند به رهبری ژنرال امیلیو مولا به یک فراهم آورد. سه روز بعد (۱۷ ژوئیه) کودتای کم و بیش همانطور که برنامهریزی شده بود، با یک قیام ارتش در مراکش اسپانیا آغاز شد، و سپس به چندین منطقه از کشور گسترش یافت. شورشیان نظامی قصد داشتند بلافاصله قدرت را به دست بگیرند، اما این قیام با مقاومت جدی روبرو شد و مناطق زیادی از اسپانیا، از جمله بیشتر شهرهای اصلی، به جمهوری اسپانیا وفادار ماندند. در نتیجه، تقریباً نیم میلیون نفر در جنگ پس از آن جان خود را از دست میدهند.[7]
در طول جنگ داخلی اسپانیا، سه دولت وجود داشت. نخستوزیر توسط جمهوری خواه چپ خوزه جیرال (از ژوئیه تا سپتامبر ۱۹۳۶) هدایت شد. با این وجود، انقلابی عمدتاً مبتنی بر اصول سوسیالیستی، آنارشیستی و کمونیستی آزادیخواهانه در داخل جمهوری بود که موجب تضعیف حاکمیت جمهوری شد. دولت دوم توسط سوسیالیست فرانسیسکو لارگو کابالرو از اتحادیه کارگری اتحادیه کارگران عمومی (UGT) هدایت میشد. UGT، به همراه اتحادیهٔ ملی کار دل تراباجو (CNT)، نیروهای اصلی انقلاب اجتماعی فوقالذکر بودند. دولت سوم توسط سوسیالیست خوان نگرین هدایت میشد، که جمهوری را تا کودتای نظامی سیگیسموند کاسادو هدایت میکرد، که به مقاومت جمهوری پایان داد و در نهایت منجر به پیروزی ملی گرایان شد، که تحت حاکمیت فرانسیسکو فرانکو دیکتاتوری نظامی، معروف به فرانکویست اسپانیا. ایجاد کردند
دولت جمهوری خواه در تبعید زنده ماند و تا سال ۱۹۷۶ سفارت خود را در مکزیکو سیتی حفظ کرد. پس از برقراری مجدد دموکراسی در اسپانیا، دولت بهطور رسمی در سال بعد منحل شد.[8]