نظریه اسید–باز برونستد–لوری
From Wikipedia, the free encyclopedia
نظریهٔ اسید-باز برونستد–لوری (به انگلیسی: Brønsted–Lowry) یک نظریه پیرامون واکنش اسید و باز است که در سال ۱۹۲۳ بهطور مستقل توسط یوهانس نیکولاوس برونستد و توماس مارتین لوری پیشنهاد شد. مفهوم اساسی این نظریه این است که وقتی یک اسید و یک باز با یکدیگر واکنش نشان میدهند، اسید، باز مزدوج خود را و باز هم اسید مزدوج خود را تشکیل میدهد. این فرایند با تبادل یک پروتون (کاتیون هیدروژن یا +H) صورت میپذیرد. تا پیش از مطرح شدن این نظریه، نظریهٔ قالب در مجامع علمی توسط سوانت آرنیوس مطرح شده بود که از جامعیت کافی برخوردار نبود و در توضیح بسیاری از واکنشها ناتوان بود. آرنیوس معتقد بود که اسید مادهای است که در محلول آبی تفکیک شده و یون هیدروژن (+H) تولید میکند و باز مادهای است که در محلول آبی تفکیکی شده و یون هیدروکسید (−OH) تولید میکند. نظریهٔ برونستد–لوری شکل تعمیمیافتهای از نظریه آرنیوس پیرامون اسیدها و بازها است، اما این نظریه نیز با تمام قوتهای خود، کاستیهایی دارد از جمله این که برای واکنشهایی که در آن هیدروژن مبادله نمیشود یا در واکنشهای مواد جامد، چندان کارایی ندارد.
پس از برونستد و لوری، گیلبرت لوئیس با مطرح کردن مفهوم اشتراک جفت الکترون ناپیوندی در واکنشها، مشکل برونستد و لوری در واکنشهای بدون تبادل پروتون را حل کرد. لوئیس معتقد بود باز مادهای است که جفت الکترون ناپیوندی از دست میدهد و اسید مادهای است که جفت الکترون ناپیوندی را میپذیرد. در طی این تبادل الکترون یک پیوند کووالانسی از نوع داتیو تشکیل میشود.
همچنین با مطرح شدن نظریه لوکس−فلود، مشکل واکنشهای در حالت جامد نیز برطرف شد. طبق این نظریه جابجایی یون اکسید (O2−) عامل تشخیص اسید و باز است به این صورت که اسید به عنوان ماده ای تعریف میشود که O2− میگیرد و باز ماده ای است که O2− از دست میدهد.