تاریخچه رماننویسی در ایران
From Wikipedia, the free encyclopedia
تاریخچهٔ رماننویسی در ایران به ظهور و تکامل رماننویسی در کشور ایران به عنوان یک قالب ادبی نو اشاره میکند که اگرچه با مفهوم «تاریخچه رمان فارسی» همپوشانی زیادی دارد، اما کاملاً منطبق با آن نیست؛ چنانکه رمانهایی که ایرانیان به زبانی غیر از فارسی نوشتهاند در این تاریخچه هست، اما رمانهای فارسی مربوط به سایر فارسیزبانان مانند اهالی تاجیکستان و افغانستان در آن گنجانده نشدهاست. اگرچه نگارش افسانهها و حکایتها به شعر و نثر در ادبیات ایران، سابقهای دیرینه دارد، اما رماننویسی به شیوهٔ متداول در غرب، عملاً از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی مقارن با دوران مشروطه شروع شدهاست. رمان در ایران نیز اندکی پس از پیدایش رمان در ترکیه و جهان عرب و تقریباً همزمان با پنجاب، تحت تأثیر شکلگیری طبقهٔ جدید بورژوا در جامعه ظهور کرد. دیگر عواملی که به ظهور و گسترش رمان در ایران کمک کرد، عبارتند از: گسترش صنعت چاپ، شروع انتشار مطبوعات، ترجمهٔ رمانهای غربی و گسترش گفتمان ناسیونالیسم. رمان، نخستین فرم نثر مدرن در ایران است، اما تحول و تکامل آن از زمان پیدایش تا رسیدن به بلوغ و فرم مشخص، ۶۰ سال طول کشید. کریستف بالایی، سه کتاب امیر ارسلان، کتاب احمد و سیاحتنامهٔ ابراهیمبیگ را گامهایی جدی بهسوی رمان نوین تلقی میکند. حسن میرعابدینی، داستاننویسی نوین ایران را به پنج دورهٔ تاریخی تقسیمبندی کرده که بر اساس مشهورترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران صورت گرفتهاست. نخستین رمان ایرانی را میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۲۵۳ با نام ستارگان فریبخورده نوشت.
از سال ۱۲۸۴ تا سال ۱۳۰۰ که با شروع جنگ جهانی اول و فراگیر شدن بحران اقتصادی، یاس عمومی فراگیر شد، نگارش رمانهای تاریخی با دستمایه قرار دادن هویت ملی ظهور کرد. نویسندگان با نوشتن از شکوه گذشتهٔ ایران و قهرمانان مردمی دوران قدیم، به دنبال تحقق رویاهای خود در گذشته بودند. ترجمهٔ رمانهای تاریخی غربی مانند الکساندر دوما در رواج رمان تاریخی تأثیرگذار بود. یان ریپکا معتقد است که نوعی احساس وظیفهٔ میهنپرستانه برای نشان دادن گذشتهٔ پربار تاریخی به مردم، نویسندگان را به انتخاب موضوعاتی از گذشتههای دور واداشت. نخستین رمانهای اجتماعی نیز در این دوران و در سالهای پس از جنگ جهانی اول نوشته شدند. تهران مخوف، نخستین رمان اجتماعی به زبان فارسی است که در سال ۱۳۰۴ نوشته شد. در سال ۱۳۱۵، صادق هدایت، بوف کور، اولین رمان واقعی فارسی را نوشت. هدایت در این اثر، بر خلاف رمانهای متداول آن روز، درگیری درونی شخصیت داستان خود را با جهانی نامساعد توصیف کرده و واقعیت و وهم را در هم تنیدهاست. تا سالها بعد، منتقدان این رمان را از جنبههای مختلف اجتماعی، فلسفی، تاریخی و روانی تفسیر و نقد کردند. این اثر، اولین رمان مدرن ایران بود که به زبان انگلیسی ترجمه شد.
از سال ۱۳۲۰، باورهای ادبی و فرهنگی حزب تودهٔ ایران از طریق ادبیات شوروی بر نویسندگان ایرانی تأثیر گذاشت و کارگران و دهقانان بهعنوان شخصیتهای داستانی جدید به آثار نویسندگانی مانند بهآذین و آل احمد راه پیدا کردند. چشمهایش اثر بزرگ علوی که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، جزو نخستین رمانهای واقعگرای فارسی است با زبانی ساده و موجز و ساختار و شخصیتپردازی خوب. حسن کامشاد، این اثر را دارای «جایگاهی یکتا در ادبیات جدید ایران» میداند که رنج و مصیبت مردم عادی را به روشنی بیان میکند. در سال ۱۳۳۲ با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، آزادی سیاسی و اجتماعی بهشدت محدود شد و در آثار نسل جدیدِ نویسندگان این سالها، «نقدِ اجتماع»، جای خود را به «نقدِ خود» داد. نویسندگان نوگرای این دوره، سعی کردند تعریف جدیدی از ادبیات متعهد بهوجود آورند. یکی از مضمونهای مهم داستانهای ایرانی در این دوره، تشریح شکست آرمانخواهی و روشنفکری است. جلال آل احمد با تمثیل و واقعگرایی و بهرام صادقی با طنز در این زمینه آثاری نگاشتهاند. در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰، نشر داستان و نمایشنامهٔ ایرانی به بیش از ۱۹ درصد کل صنعت چاپ و نشر کشور افزایش یافت. در سال ۱۳۴۰، علیمحمد افغانی با آفرینش شوهر آهوخانم، یک شگفتی خلق کرد که نجف دریابندری آن را «تراژدی عمیقی» توصیف کردهاست که میتوان صحنههایی از آن را با آثار تولستوی و بالزاک مقایسه کرد. حسن میرعابدینی، ادبیات سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ را «ادبیات بیداری و بهخودآیی» نامیدهاست. محمدعلی سپانلو معتقد است که رماننویسی از سال ۱۳۴۰ به شکل یک موج جدی و یک نهضت درآمد. یکی از ویژگیهای بارز رمانهای این دوره، تاریخگرایی است؛ منتها مشاهدهٔ تاریخی رویدادها و ویژگیهای اجتماعی زمانه جایگزین افسانهها و رویدادهای باستانی شد.[1] رمانهای تنگسیر (۱۳۴۲) و سنگ صبور (۱۳۴۵) اثر صادق چوبک دارای جنبههای تاریخی قوی هستند. در سال ۱۳۴۸، نخستین رمان تاریخگرای فارسی با نام سووشون به قلم سیمین دانشور منتشر شد. بعداً، ایرج پزشکزاد در داییجان ناپلئون با رویکردی طنزآمیز و احمد محمود در همسایهها از چنین رویکردی بهره گرفتند. همسایهها پس از انتشار در سال ۱۳۵۳ موجی جدید در ادبیات ایران ایجاد کرد.
با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷، ولع کتابخوانی در ایران شدت گرفت و رماننویسی نیز بهعنوان قالب متداول ادبی مورد توجه قرار گرفت. رمانهای نوشته شده در این دوره، از دورههای قبلی بیشتر بود. اولین آثار این دوران را نویسندگان مشهور قبل از انقلاب نوشتند؛ مانند گلشیری، فصیح و دولتآبادی. در سال ۱۳۵۹، با شروع جنگ، فصل جدیدی در ادبیات ایران شروع شد که ادبیات جنگ نام گرفت. تا سال ۱۳۷۰، نزدیک به ۱۶۰۰ داستان کوتاه و ۴۶ رمان و داستان بلند با موضوع جنگ در ایران منتشر شد. مهاجرت، مرگ و گریز از اضطراب، از جمله مضمونهای مورد استفاده در این رمانها بودند. زمین سوخته احمد محمود، نخستین رمان مستند است که جنبهای حماسی دارد و در کنار ویرانگری جنگ، رشادتهای مردم را نشان میدهد. یکی از ویژگیهای رماننویسی بعد از انقلاب ۱۳۵۷، بومی شدن و منطقهای شدن ادبیات است؛ به این معنی که تهران به عنوان پایتخت سیاسی و اقتصادی، اهمیت خود را در آثار ادبی از دست میدهد. بهطور مثال، داستانهای احمد محمود، منیرو روانیپور و محمود دولتآبادی در مناطق مختلف مختلف ایران روی میدهد. همچنین برای اولین بار، سبک رئالیسم جادویی از ادبیات آمریکای لاتین به ادبیات فارسی راه پیدا کرد. استفاده از مفاهیم روانکاوی نیز در بین نویسندگان رمان پس از انقلاب جایگاه قابل قبولی داشتهاست. عباس معروفی در نخستین و مشهورترین رمان خود، سمفونی مردگان، توانست ساختارهای زیباشناختی و روانکاوانه را با موفقیت بهکار گیرد. از اواخر دههٔ ۷۰، رمانهای عامهپسند و سرگرمکنندهٔ زیادی نوشته و منتشر شدند که نویسندهٔ بسیاری از آنها، زنان بودند. یکی از مشهورترین کتابها در این زمینه، بامداد خمار است. در این دوران، آثار زیادی چه از فارسی به زبانهای دیگر و چه برعکس، ترجمه شد. همچنین زنان نویسنده جایگاه و نقش تثبیتشدهای یافتند.