ایران صفوی
شاهنشاهی تاریخی ایران / From Wikipedia, the free encyclopedia
ایران صفوی یا شاهنشاهی صفوی، یکی از شاهنشاهیها در ایران پس از اسلام بود که از سال ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی به دست دودمان صفوی فرمانروایی میشد.[7][8][9][10] از امپراتوری صفوی اغلب به عنوان آغاز تاریخ مدرن ایران یاد میشود.[11] تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه در این دوره به وقوع پیوست.[12][13][14][15] حکومت صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی به لطف حمایتهای نظامی قزلباشان[16] و توسط شاه اسماعیل یکم و بر مبنای بینش و ایدئولوژی شیعی صفوی در تبریز بنیان گذاشته شد و آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین در سال ۱۷۲۲ از افغانها شکست خورد و خود را تسلیم آنان کرد تا اینکه این سلسله در سال ۱۷۳۶ توسط نادرشاه افشار از میان رفت.
برخی از منابع فهرستشده در این مقاله ممکن است معتبر نباشند. |
ملک وسیعالفضای ایران[1] مملکت ایران[2] ایران | |||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
از ۱۵۰۱–۱۷۳۶ میلادی | |||||||||||||||||||||
یک نمونه از پرچمهای ایران صفوی در نیمه دوم سده ۱۷ میلادی. | |||||||||||||||||||||
ایران صفوی در بزرگترین گسترهٔ خود در عهد شاه عباس بزرگ؛ از کتاب اطلس تاریخی ایران، بهمناسبت جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران–ترسیم سازمان نقشهبرداری و مؤسسه جغرافیا–نشر دانشگاه تهران.[4] | |||||||||||||||||||||
پایتخت | |||||||||||||||||||||
زبان(های) رایج | فارسی (رسمی، درباری و ادبی) ترکی آذربایجانی (درباری، زبان مادری شاهان سلسله و نظامی) ارمنی و… | ||||||||||||||||||||
دین(ها) | اسلام (شیعه دوازدهامامی) | ||||||||||||||||||||
حکومت | امپراتوری | ||||||||||||||||||||
شاه | |||||||||||||||||||||
• ۱۵۰۱–۱۵۲۴ | اسماعیل یکم (اولین) | ||||||||||||||||||||
• ۱۷۳۲–۱۷۳۶ | عباس سوم (آخرین) | ||||||||||||||||||||
وکیل | |||||||||||||||||||||
• ۱۵۰۱–۱۵۰۷ | حسین بیگ شاملو (اولین) | ||||||||||||||||||||
• ۱۷۳۲–۱۷۳۶ | نادرقلی افشار (آخرین) | ||||||||||||||||||||
دوره تاریخی | دوران مدرن نخستین | ||||||||||||||||||||
• بنیانگذاری | ۲۲ دسامبر ۱۵۰۱ میلادی[5] از ۱۵۰۱ | ||||||||||||||||||||
۲۳ اکتبر ۱۷۲۲ | |||||||||||||||||||||
۱۶ نوامبر ۱۷۲۹ | |||||||||||||||||||||
• فروپاشی | ۸ مارس ۱۷۳۶ میلادی | ||||||||||||||||||||
مساحت | |||||||||||||||||||||
۱۶۳۰ م.[6] | ۲٬۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۱۰۰٬۰۰۰ مایل مربع) | ||||||||||||||||||||
واحد پول | تومان، عباسی، شاهی | ||||||||||||||||||||
کد ایزو ۳۱۶۶ | IR | ||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||
امروز بخشی از | ایران عراق جمهوری آذربایجان ارمنستان گرجستان ترکمنستان افغانستان پاکستان روسیه کویت سوریه ترکیه بحرین قطر |
صفویان دودمانی ایرانی[persian-alpha 1] و از نسل درویشانِ طریقت صفویه[25] بودند حدود ۲۳۵ سال بر ایران حکمرانی کردند.[26] این دودمان بهشدت با ترکمانها،[27] گرجیها،[28] چرکسها[29][30] و مقامات عالی از یونانیان پونتی[31] پیوند نژادی داشت. صفویان در ابتدا سنی مذهب بودند ولی تحت تأثیر قزلباشها شیعه مذهب شدند.[32] آنها به زبان تُرکی آذربایجانی[persian-alpha 2] سخن میگفتند و ترکسازی شده بودند. حامیان اصلی آنها قزلباشها بودند، که در دولت صفوی قدرت اصلی نظامی و سیاسی را بر عهده داشتند و حاکمان شهرهای ایران بودند.[40][41]
با گذشت هشتصد و پنجاه سال از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک حکومت ایرانی توانست بر سراسر منطقهای که قبلاً حکومتهای محلی مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان، غوریان، زیاریان، آل بویه، سربداران و مظفریان بر آن حکمرانی میکردند مسلط شود.[نیازمند منبع] فرمانروایی صفویان تمرکزگرا و مطلقه بود.[42] روابط ایران و اروپا به دلیل دشمنی صفویه با عثمانی و بازرگانی ابریشم گسترش یافت و جنگهای مذهبی با عثمانیان و ازبکها رخ داد.[43]
آنها به کمک قزلباشان مذهب ایرانیان اهل سنت را به اجبار به شیعه دوازدهامامی تغییر دادند. رسمیکردن تشیع دوازدهامامی موجب تحول اساسی در ارزشها و هنجارهای جامعه شد. بسیاری از ارزشها جنبه مذهبی پیدا کردند و برخی باورهای نادرست نیز رواج یافتند.[44] قزلباشها جمعی از افراد تعصبی بودند که شاه اسماعیل صفوی را مرشد خود با صفات الهی میدانستند. قزلباشها، شاه اسماعیل یکم را تجسم خدا یا مهدی موعود بر روی زمین میپنداشتند.[45] نزدیکی فرهنگی ایران امروز با صفویه، موجب ماندگاری بسیاری از اعتقادات و سنتها شد و باید ریشه برخی خرافههای موجود را در این دوره جستجو کرد.
ایجاد تنفر عقیدتی منجر به بنبست با عثمانی شد و صفویه برای گسترش تجارت، ناگزیر به دادن امتیازات تجاری به اروپاییان شدند. شاه اسماعیل به دلیل تمایلی که به اتحاد با اروپاییان برای مقابله با عثمانیها داشت، در ۱۵۰۷ میلادی جزیره هرمز، قشم، مسقط، (عمان امروزی) و سواحل جنوبی خلیج فارس که امروزه بهعنوان امارات متحده عربی شناخته میشود[46] و در ۱۵۱۴ میلادی بندرعباس و در ۱۵۲۱ بحرین را به امپراتوری پرتغال واگذار کرد.[47] این مناطق بیش از یک قرن در دست پرتغالیها ماندند تا سرانجام در ۱۶۲۲ میلادی، شاه عباس بزرگ با دادن امتیازات دیگری به انگلستان، با پشتیبانی ناوگان آنها این مناطق را بازپس گرفت.
صفویه به تقلید از عثمانیها (که آنها نیز نیم قرن قبل به تقلید از کلیسای کاتولیک، منصب سیاسی شیخالاسلام را وارد تصمیمات سیاسی و اجتماعی خود کردند تا با فتواهای خود از سیاستهای آنها پشتیبانی کنند) در ابتدای سده شانزدهم میلادی روحانیت شیعه را بهعنوان شیخالاسلام وارد سیاست کشور کردند. این منصب در زمان پادشاهان ضعیف مثل شاه تهماسب یا شاه سلیمان و شاه سلطان حسین قدرت بیشتری بهدست میآورد و اقدام به تغییرات گسترده دینی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی در کشور میکرد. پس از سقوط صفویه، منصب شیخالاسلام در اصفهان یک منصب صوری شد، ولی قدرت سیاسی در نزد روحانیت شیعه باقی ماند. صفویان مرزهای سیاسی و جغرافیایی خود را با مذهب شیعه ترسیم میکردند. همین امر سبب شد که در آینده و حتی پس از تأسیس دولت_ملتهای مدرن در ایران، نوعی مرزبندی عقیدتی مرزهای ایران را ترسیم کند و در دورههایی تندرویهای شیعه باعث بروز درگیری در مناطق مرزی، و در نتیجه این مسئله باعث کوچکتر شدن ایران میشد؛ مثلاً تندروهایی چون محمدباقر مجلسی در اوایل قرن ۱۸ میلادی با ضدیت با اهل سنتهایی که در بخشهای شمال شرق خراسان ساکن بودند منجر به هجوم افغانهای سنی مذهب به ایران و از بین رفتن صفویه در ۱۷۲۲ میلادی شد و پس لرزههای آن در قرن بعدی به یکی از عوامل جدایی افغانستان تبدیل شد.[48][49]
ایران صفوی در زمینههای نظامی، فقه شیعه، هنر، (معماری، خوشنویسی و نقاشی) پیشرفتهای قابل توجهی داشت. از سرداران دولت صفوی میتوان از قرچغای خان، اللهوردی خان گرجی و امام قلی خان نام برد. از فقهای آن دوران نیز میتوان به حسین خوانساری، میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی اشاره کرد. از هنرمندان دوره صفوی میتوان از رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد و آقامیرک نام برد. همچنین از شاعران آن دوران میتوان به وحشی بافقی، صائب تبریزی، محتشم کاشانی، میر رضی آرتیمانی و امیرپازواری یاد کرد.[50][51][52][53]
در عصر صفوی به دلیل توجهی که به پیشرفت علوم دینی (شیعه اثنی عشری) صورت گرفت، دشمنی با فلسفه و علوم عقلی شدت یافت. به عنوان مثال تدریس فلسفه نه تنها در برخی مدارس ممنوع شد، بلکه توسط بعضی از علما امری مذموم به حساب میآمد. این دوره، عهد توقف در اندیشههای پیشینیان و عدول نکردن از آن بود. اگر بحثی درمیگرفت در نحوه تلقی آن مقولات بود؛ نه از باب شک و تردید در آنها. استدلالها بر اساس علوم نقلی بنا میشد نه علوم عقلی و تفاسیر و اخبار و احادیث جای استدلال عقلی را گرفتند.[54] در دوران صفوی اختراعات و اکتشافات فراوانی در اروپا به وقوع پیوست. ماشین بافندگی (۱۵۸۹ م)، میکروسکوپ مرکب (۱۵۹۰ میلادی)، دماسنج (۱۵۹۳ م)، هفت تیر رولور (۱۵۹۷ م)، روزنامه (۱۶۰۵ م)، دوربین نجومی (۱۶۱۱ م)، دوربین زمینی (۱۶۰۹ م)، خطکش محاسبه (۱۶۳۰ م)، ماشین حساب (۱۶۴۲ م)، هواسنج (۱۶۴۳ م)، ساعت پاندول دار (۱۶۵۷ م)، مولد الکترواستاتیکی (۱۶۶۳ م)، ماشین بخار (۱۷۰۵ م)، کشف جریان خون (۱۶۲۸ م توسط ویلیام هاروی) و… اما در ایران نه دانشگاهی تأسیس شد، نه انجمنهای علمی و فنی ایجاد شدند، نه کتابهای علمی به ایران منتقل شد و نه چاپخانهای به کار پرداخت.[55][56]
در آن دوره که تجارت با کشورهای دور و نزدیک در اروپا شکل میگرفت، شاهان صفوی تجارت را در انحصار خود گرفتند و طبقه تجاری که قبلاً هم وجود داشته نه تنها گسترش نیافت بلکه از میان رفت. شاهان صفوی به دلیل تنفر از عثمانی، غرب ایران را به یک بنبست تبدیل کردند. عملاً تحت سایه تنفر شیعه و سنی تجارت توسط افراد ناممکن میشود و ایرانیان با عقاید و محصولات دیگران آشنا نشدند و به این ترتیب صفویه ایران را در مسیر معکوس تحولات جهانی قرار داد.[57]
در عصر صفوی اروپاییها با توسعه دریانوردی و کشف دماغه امید نیک سرزمینهای جدید و رقابت در پی تجارت و سود به اقصی نقاط جهان راه بردند. به تدریج فرد، فردیت و انسان خود بنیاد و مستقل که مالک کار و ثروت و سرمایه و اندیشه بود ظهور کرد و سبک زندگی خویش را برگزید. در همین حال ایران صفوی مسیری متفاوت میپیمود.[56]
استراتژی صفویه در استفاده از تنفر مذهبی برای ایجاد جنگها و گرفتن سرزمینها با وجود دهها جنگ خونین و ایجاد صدمات به هر دو کشور، پس از حدود یک و نیم قرن در پیمان زهاب (سال ۱۶۳۹ میلادی) شکست خود را نشان داد. صفویه حتی نتوانستند شهرهای مقدس شیعی مثل کربلا و نجف و کاظمین و سامرا را نگهدارند و در نهایت منطقه بینالنهرین (عراق امروزی) بههمراه قفقاز غربی به عثمانی ضمیمه شدند.[58]
سر انجام پس از بیش از دو قرن تمرکز قدرت و بیهدفی، شاه نفاق را در محافل حکومتی بهراه انداختند و تندروی برخی روحانیون شیعه مثل محمد باقر مجلسی در تبلیغ انزجار از اهل تسنن باعث شورش مردم اهل سنت کردستان و آسیای میانه و مخصوصاً افغانهای خراسان و تسخیر پایتخت و سرنگونی صفویه شد.[59][60][61][62]