بحر
From Wikipedia, the free encyclopedia
بحر، اصطلاحی است در وزن شعرِ عروضی که به هر مجموعه از وزنهای عروضی، که براساس نظم نزدیک به هم افاعیل آن دستهبندی شدهاند گفته میشود. هر بحر از تکرار کلماتی که به آن اَفاعیل گفته میشود پدید میآید.
هر بیت شعر باید از دو مصراع که هر دو در یک بحر قرار دارند، ساخته شدهباشد. بدین ترتیب، بیتی موزون در یک بحر پدید میآید.[1]
بحر در لغت، یعنی «دریا»، و آن «شکافی است فراخ در زمین، دارای آب بسیار»، و در اصطلاح عروض عبارت است از کیفیت وزنی یا آهنگیِ ویژه، برآمده از تکرار یا ترکیب یک یا چند رکن عروضی، و بهگفتهٔ خواجه نصیرالدین طوسی، «تکرار ارکان» که اَفاعیل هم خوانده شدهاست.
بحر ازنظر خلیل بن احمد فراهیدی، بنیادگذار عروض عرب (درگذشته در سال ۱۷۰ ه.ق) و پیروان او، هشت رکن اصلی دارد. این ارکان که به زبان سنت، اَفاعیل نامیده میشوند، عبارتند از: مَفاعیلُن، مُستَفعِلُن، فاعِلاتُن، مَفاعَلَتُن، مُتَفاعِلُن، فَعولُن، فاعِلُن و مَفعولاتُ. خلیل بن احمد، وزنهای اصلیِ شعر عرب را در پنج «دایره» و پانزده بحر محدود ساخته، و پس از او، شاگردش، اخفشِ نحوی (سدهٔ سوم ه.ق)، بحر مُتَدارک را بدانها افزودهاست. بر این اساس، وزنهای شعری در دایرههای عروضی عبارتند از:
- دایرهٔ نخست: مختلفه، دارای بحرهای طویل و مدید و بسیط؛
- دایرهٔ دوم: مؤتلفه، دارای بحرهای وافر و کامل؛
- دایرهٔ سوم: مُجتَلبه، دارای بحرهای هَزَج و رجز و رَمَل؛
- دایرهٔ چهارم: مشتبهه، دارای بحرهای مُنسَرِح و خفیف و مُضارِع و مُقتَضَب و سریع و مُجتَثّ؛
- دایرهٔ پنجم: متّفقه، دارای بحرهای متقارب و متدارک.
بعدها عروضیان ایرانی دایرههای دیگری برای بحرهای ویژهٔ فارسی یا بحرهای مشترکی که بهگونهای ویژه و متفاوت با گونههای عربی سروده شده، وضع کردند.
اگر افاعیلِ گفتهشده بدون تغییر، تکرار یا ترکیب شوند، بحرهای بهدستآمده را «سالم» میگویند، و اگر تغییراتی یایند، آن بحرها را «مُزاحَف» مینامند. هر تغییری نامی دارد و هر رکنی بنا به تغییراتی که مییابد، لقبی پیدا میکند.
هر بحری فراخور حال و مقالی است چنانکه بحر متقارب برای حماسه و تاریخ، بحر رمل برای پند و اندرز، و بحر هزج برای عشق و جوانی و داستانهای عاشقانه مناسبت دارد.