جریان سیال ذهن
From Wikipedia, the free encyclopedia
جریان سیال ذهن/سیلان ذهن شکل خاصی از روایت داستان است؛اصطلاح «جریان سیال ذهن» اولین بار در کتاب «اصول روانشناسی» اثر «ویلیام جیمز» در سال 1890 به کار برده شد. این اصطلاح، اولین بار در حوزه ی نقد ادبی توسط «می سینکلر» در سال 1918 برای تحلیل رمانی از «دوروثی ریچاردسون» مورد استفاده قرار گرفت. [1]که مشخصههای اصلی آن پرشهای زمانی پی در پی، درهمریختگی دستوری و نشانهگذاری، تبعیت از زمان ذهنی شخصیت داستان و گاه نوعی شاعرانگی در زبان است؛ که به دلیل انعکاس ذهنیات مرحلۀ پیش از گفتار شخصیت رخ میدهد.
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
پرداختن به ذهن و ذهنیات شخصیتهای داستانی، در ادبیات مغربزمین سابقهای طولانی دارد. با جستوجو در آثار بسیاری از نویسندگان پیش از قرن بیستم و حتی نویسندگان کلاسیک، میتوان نمونههایی را یافت که در آنها سعی شدهاست محتویات ذهن شخصیتها در داستان منعکس گردد و در این راه حتی برخی نویسندگان همچون تولستوی و داستایوفسکی چنان به ساز و کار ذهن و سیر افکار در آن نزدیک شدهاند که میتوان قطعاتی از داستانهای آنان را پیشرو تکنیکهای مدرن داستاننویسی جریان سیال ذهن تلقیکرد.[2]