خیانت
From Wikipedia, the free encyclopedia
در قانون، خیانت دلالت بر جرمهایی دارد که علیه حاکمیت یا ملتی رخ میدهد. به صورت تاریخی خیانت علیه حاکم یا پادشاه خیانت ملی نامیده شدهاست. و به کسی که عمل خیانت از وی سرزده خائن گفته میشود. خیانت به کشور عبارت است از سوءقصد بر ضد امنیت کشور به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است. باید توجه داشت که مبنای جرم بودن این عمل در حقیقت پیمانشکنی، بیوفایی، و زیر پا گذاشتن حقی است که یک کشور و دولت به عهده شهروندان خود دارد.[1]
این مقاله ممکن است حاوی ترجمهٔ تقریبی از زبانی دیگر باشد و ممکن است کل یا بخشی از متن آن توسط یک رایانه یا مترجمهای ماشینی تولید شده باشد. |
در واقع تعریف دیگری از خیانت عبارت است از سوءاستفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آنها را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد.
خیانت در لغت مشتق از «خَوَن» به معنای مخالفت با حق و پیمان در پنهانی است.[2] اهل لغت خیانت را از جمله مخالفت با حق از طریق نقض عهد مخفیانه معنا کردهاند. ولتر خالی کردن خزانه، افشای اسرار، تحویل دوست به دشمن یا افشای محل او به دشمن را به خائن نسبت میدهد.
از دید حکومتگران، خیانت فعل عمدی یک فرد یا گروهی است که منافع یک قدرت بیگانه را در زمان صلح یا جنگ به زیان میهن خویش تأمین، و امنیّت کشور و نظام حکومتی را به مخاطره اندازد و مهمترین مصادیق آن همکاری با دولت خارجی و گِرا دادن به بیگانه است. میلان کوندرا، در کتاب «هنر رمان» میگوید: «خیانت از صف خارج شدن و به سوی نامعلوم رفتن است.
خیانت در زمینههای متفاوت به کار میرود، اما در تمام آنها، یک کاربرد معین دارد: حذف و نابود کردن کسی که قرار است خائن معرفی شود.
«خیانت»، اگرچه در زندگی روزمره و در ادبیات (از جمله ادبیات دینی، مثلاً مورد یهودا) مطرح بوده، اما کمتر موضوع اندیشهورزی جدی قرار گرفتهاست. با توجه به سیالیت مفهوم خیانت، برای تثبیت آن بایستی به مفهوم «قرارداد» رجوع کرد.
خیانت همواره زیرپاگذاشتن یک قرارداد است و در نهایت نظر به یک قرارداد است که نظر نسبت به خیانت به آن را تعیین میکند. از این زاویه هم باز به یک مفهوم نسبی میرسیم. خائن به مفهوم پیمانشکن است. مسئله اینجا است که پیمان به عنوان قراردادی جمعی و گروهی امری فرهنگی-اجتماعی است و در نتیجه تاریخی؛ بنابراین پیمانها قراردادی هستند و پیمانشکنی نیز امری قراردادی است و مفهوم آن به نسبت زمان و مکان تغییر میکند. پیمانها میتوانند برسر ارزشهایی خانوادگی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، ایدئولوژیک و غیره باشند. میتوانند پیشرفته، روادار و به نفع حقوق و آزادی انسانها باشند یا برعکس، ارزشهایی تنگنظرانه و واپسگرا را نمایندگی کنند. قراردادها حتی میتوانند ارزشهایی تحمیلی به زور و جبر اِعمال شوند.