ساتیبیگ
شاهدخت ایلخانی / From Wikipedia, the free encyclopedia
ساتیبیگ، ساتی خاتون ایلخان مغول، دختر محمد خدابنده الجایتو و خواهر ابوسعید بهادرخان و از زنان نامدار ایران در قرن هشتم ه. ق؛ و پانزدهمین و آخرین تن از ایلخانان مغول در ایران است.[1]
ساتیبیگ | |
---|---|
ایلخانان دست نشانده چوپانیان | |
سلطنت | ۱۳۳۸ - ۱۳۳۹ |
پیشین | محمدخان |
جانشین | سلیمن خان |
Vizier | Rukn al-Dīn Shaykhī Rashīdī Ghiyāth al-Dīn Muḥammad ‘Alīshāhī |
همسر(ان) | امیرچوپان آرپاخان سلیمن خان |
فرزند(ان) | Surgan Sira |
خاندان | بورجیگین |
پدر | محمد خدابنده اولجایتو |
مادر | Eltuzmish Khatun |
در سکههایی که به عنوان پادشاهی او ضرب شده این عبارت نوشته شده است: «السلطانة العادلة ساتی بک خان خلدالله ملکها»
در اوایل سلطنت ابوسعید امرا طغیان کردند و چون این فتنه را امیر چوپان سردار مقتدر و متنفذ غازان فرونشاند ابوسعید آن امیر را مورد لطف خاص قرار داد. در همین ایام موقعی که ابوسعید از زنجان به اران آمده بود دولندی همسر امیر چوپان که خواهر ایلخان بود درگذشت و ابوسعید ساتیبیگ را در ۲۰ رجب ۷۱۹ به ازدواج امیر چوپان درآورد. ثمرهٔ این ازدواج سه پسر بود که بزرگترین آنان سیورغان نام داشت و ششمین پسر امیرچوپان بود. در سال ۷۲۷ امیر چوپان بر ابوسعید شورید و به قصد جنگ از خراسان روی به غرب نهاد، در سمنان لشکریانش پراکنده شدند و او بناچار از بیراهه آهنگ خراسان کرد و در نیمهٔ راه به ساتیبیگ اجازه داد که همراه فرزندان نزد برادر رود. به سال ۷۳۶ ابوسعید درگذشت و آرپا خان (ارپاگاون) نوادهٔ اریق بوقا برادر هلاکو در ۱۳ ربیعالاول ۷۳۶ به جای او انتخاب شد و برای تحکیم وضع خود ساتیبیگ را در تبریز به زنی گرفت ولی آرپا خان در نزدیکی مراغه از موسی خان نام که مدعی سلطنت و به حمایت شیخ حسن کوچک (پسر امیر چوپان) مستظهر بود شکست خورد و رو به فرار نهاد و اندکی بعد کشته شد. حکومت موسی نیز دیری نپایید و امیر شیخ حسن بزرگ (ایلکانی) بر امور مسلط شد و ساتیبیگ را با پسرش سیورغان به دشت مغان روانه ساخت. به سال ۷۳۷ شیخ حسن کوچک (چوپانی) با ساتیبیگ و سیورغان که مقیم ارّان بودند متحد شد و قراجری نامی را به عنوان ساختگی تیمورتاش به سلطنت برداشت و ساتیبیگ را به عقد او درآورد؛ ولی شیخ حسن با قراجری هم نساخت و او را کشت. به سال ۷۳۹ چوپانیان و امرای هزارهها ساتیبیگ را که با امیر شیخ حسن بزرگ صفایی نداشت از گرجستان بازآوردند و به مقام ایلخانی برداشتند و خطبه و سکه بنام او کردند و رکنالدین شیخی و غیاثالدین محمد علیشاهی را به وزارت او گماشتند. آذربایجان و اران تحت امر ساتیبیگ و شیخ حسن کوچک درآمد ولی سایر نقاط ایران هر قسمت بدست امیری از امرای سابق اولجاتیو یا ابوسعید بود. ساتیبیگ و شیخ حسن کوچک زمستان را در ارّان گذرانیدند، و در بهار با اردویی روی به آذربایجان نهادند. شیخ حسن بزرگ (ایلکانی) نیز بخدمت ساتیبیگ آمد و دست خاتون را بوسید و پس از عذرخواهی با اردو به اوجان آمد. امیر شیخ حسن کوچک میاندیشید که امور سلطنت از زنی بر نمیآید. ناگهان پس از رسیدن اردو به اوجان دستگاه ساتیبیگ را غارت کرد و یکی از نبیرهزادگان یشموت پسر هلاکو را که سلیمان خان نام داشت به ایلخانی منصوب نمود و ساتیبیگ را به زور به زوجیت به او داد.