صرف
From Wikipedia, the free encyclopedia
تکواژشناسی یا صَرف یا ساختواژه[1] (به انگلیسی: Morphology) که به علم صرف نیز شناخته میشود؛ بخشی از دستور زبان است که ساختـارِ واژه را موردِ تحلیل قرار میدهد.[2][3] به سخنِ دیگر، ساختِواژه به شناختِ تکواژها و راههایِ همنشینیِ آنها با یکدیگر در قالبهای نحوی و نیز در واژهسازی میپردازد. کارِ اصلیِ زبانشناس در بررسیِ ساختِواژهٔ یک زبان، تجزیهٔ عبارتها و جملهها و دستیافتن به تکواژها و واژهها و سپس دستهبندیِ آنها براساسِ ردههایِ دستوریِ آن زبان است.
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
در زبانشناسی، تکواژشناسی یعنی بازشناسی، تحلیل و توصیفِ ساختارِ تکواژها و دیگر واحدهای معنایی در زبان از قبیل کلمات، وندها و هویت دستوری و همچنین تکیه/استرس و بافتار ضمنی (کلمات در واژهنامه موضوع اصلی واژهشناسی است). گونهشناسی مرتبط به شکل و ساختار به نوعی دستهبندی زبانها بر طبق سبکهایی است که بهوسیلهٔ آن تکواژها در زبان استفاده میشوند؛ یعنی از تحلیلی که تنها تکواژهای مجزا از طریق زبانهای آمیخته (بههمچسبیده) و ترکیبی استفاده میکند که تکواژهای وابسته (وندها) و تا حدودی چندترکیبی را، که تعداد زیادی از تکواژهای جداگانه را به کلمات مجزا خلاصه مینماید، استفاده میکند.
درحالیکه کلمات بهطورکلی بهعنوان کوچکترین واحدهای نحوی پذیرفته شدهاند، واضح است که در بیشتر زبانها (نه همهٔ آنها) کلمات میتوانند با قوانین (گرامر) به دیگر کلمات مرتبط شوند. بهعنوان مثال، انگلیسیزبانان میتوانند تشخیص دهند که کلمات سگ و سگها خیلی زیاد به هم مرتبطند ــ یعنی تنها با تکواژ جملهسازها ــ که تکواژ وابسته به اسم است و هرگز نیز جدا نمیشود. انگلیسیزبانان (زبانی ترکیبی) این روابط را از دانش فنیِ قوانین شکلگیری کلمه در انگلیسی تشخیص میدهند. آنها مستقیماً استنباط میکنند که همانطور که جمع کلمهٔ سگ میشود سگها، جمع کلمهٔ گربه نیز گربهها میشود؛ به همین نحو، سگ که میشود سگگیر، ظرف میشود ظرفشور (بعضاً اینطور است). قوانینی را که متکلمان درک کردهاند الگوهای خاصی را منعکس میکند (قواعد) بهطوریکه کلمات از واحدهای کوچکتر تشکیل شدهاند و چگونه آن واحدهای کوچکتر در فرایند صحبت کردن متقابلاً اثر میکنند. بدینترتیب، تکواژشناسی شاخهای از زبانشناسی است که الگوهای شکلگیری کلمه را در زبان مطالعه میکند و درصدد قاعدهمند کردن قوانین است تا دانش متکلمان آن زبان را شکل دهد. درعوض، زبانی مانند چینی، تکواژ غیروابسته (آزاد) را بهکار میگیرد که منوط به آهنگ، وندهای پسعبارت و ترتیب کلمات بهمنظور انتقال معنی است.
در زبان چینی از مفاهیم فوق بهعنوان گرامر یاد میشود که بیانگر تکواژشناسی زبان است. آن سوی زبانهای آمیخته، زبانی چندترکیبی مانند چاکچی کلماتی دارد که از تکواژهای زیادی تشکیل شدهاست: کلمهٔ "təmeyŋəlevtpəγtərkən" از هشت تکواژِ t-ə-meyŋ-ə-levt-pəγt-ə-rkən تشکیل شدهاست که میتواند بهاینصورت تفسیر شود:
۱.SG.SUBJ-great-head-hurt-PRES .۱, (صدمه ـ سر ـ بزرگ) بهمعنای «سردرد وحشتناکی دارم». تکواژشناسی چنین زبانهایی به هر صامت و مصوتی اجازه میدهد که بهعنوان تکواژ استباط شود؛ درست مانند گرامر زبان، استفاده و درک تاریخ تکواژ.
تاریخ تجزیهوتحلیل تکواژشناسی به زبانشناس هند باستان، پانینی برمیگردد که ۳٬۹۵۹ قانون تکواژ زبان سانسکریت را در کتاب Aṣṭādhyāyī با استفاده از گرامرحامی گردآوری کرد. سنت گرامریِ یونان در روم باستان نیز در تجزیهوتحلیل تکواژشناسی دخالت داشتهاست. مطالعات تکواژشناسی عرب، که توسط مرح الاروه، احمد ب و علی مسعود انجام شده، حداقل به ۱۲۰۰ سال از زمان تولد مسیح برمیگردد.
معادل انگلیسیِ واژهٔ تکواژشناسی را اوت شلیچر در سال ۱۸۵۹ ساخت.