مزدک
اصلاحگر اجتماعی و دینی و فیلسوف ایرانی / From Wikipedia, the free encyclopedia
مَزْدَک یا مزدک بامدادان[1] اصلاحگر اجتماعی و کنشگر مذهبیِ ایرانی در زمان شاهنشاهی ساسانی بود. وی در دورهٔ پادشاهی قباد یکم فرقهای مذهبی بنیان نهاد و به تبلیغ آن پرداخت. او مروج آیینی بود که تحت تأثیر باورهای مانی بهویژه باور «بوندوس» یا «زرتشت خورگان» قرار داشت؛ در واقع، میتوان گفت فرقهای که مزدک بسط و گسترش داد همان آیین بوندوس بود.
مَزْدَک | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | مزدک |
نام کامل | مزدک بامدادان |
نامهای دیگر | مَزدَکو، مَزدَکا، مَژْدَک و مَزدَق |
مرگ | ۵۲۹ یا ۵۳۱ میلادی |
لقب | پیامبر |
آیین | مزدکیه |
زادگاه | مازاریا یا پسا یا اصطخر |
ملیت | ایرانی |
سایر اطلاعات | |
شناختهشده | مبلغ کیش مزدکی |
متأثر از | زرتشت دوم |
دوران | شاهنشاهی ساسانی |
دوره | قباد یکم و خسرو انوشیروان |
اساس کیش | بر پایه آیین مانوی |
خانواده | |
نام پدر | بامداد |
همسران | حمزه دختر فاده |
اوضاع ایرانشهر در زمان ترویج آیین مزدک نابسامان بود، و این کشور با بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی دستوپنجه نرم میکرد. پیش از ظهور مزدک، قدرت شاه در مقابل قدرت طبقهٔ اشراف، روحانیون و صاحبان قدرت رو به افول گذارده بود. در برابر، قباد به حمایت از مزدکیان بهمنظور کاستن از قدرت اشراف و روحانیون دست یازید. این امر باعث همراهی مزدک و مزدکیان با پادشاهی قباد شد و اتحاد نوظهور قباد و مزدکیان از قدرت و نفوذ طبقهٔ اشراف، بزرگان و روحانیون به نفع شاهنشاه کاست. همدلی قباد با مزدکیان سبب شد که آیین مزدک در تمامی قلمرو ایرانشهر بسط و گسترش یابد و حتی از مرزهای ایران نیز پا فراتر بگذارد و به شبهجزیره عربستان برسد. با این همه، قباد در اواخر پادشاهی خود از حمایت مزدکیان دست کشید و همین امر موجب قتلعام مزدک و مزدکیان بهدست خسرو یکم شد. منابع تاریخی علل گوناگونی برای دشمنی خسرو انوشیروان با مزدکیان برشمردهاند؛ برخی منابع حمایت مزدکیان از بهتختنشاندن کاووس، برادر خسرو انوشیروان و پسر دیگر قباد، را علت اصلی این دشمنی دانستهاند.
به هر روی، باورها و آیین مزدک پس از قتلعام مزدکیان به یکباره نابود نشد، بلکه در قالب جنبشهای جدیدی که برگرفته از آیین مزدک بود، ادامه یافت. از معروفترین آنها به جنبش بابک خرمدین یا جنبش خرمدینان میتوان اشاره کرد. مورخان عقیده دارند که میان باورهای مزدکیان و اندیشههای افلاطون اشتراکاتی وجود دارد. وجه مشترک بین باورهای افلاطون و مزدک تنها مربوط به جامعه اشتراکی نیست، بلکه مزدک در زمینههای عرفانی و فلسفی هم از باورهای افلاطون تأثیر پذیرفتهاست. یکی از باورهای مزدک مشترکبودن زنان بود که در واقع نوعی اعتراض به حرمسراهای اشراف است. مزدک فردی صلحجو و مخالف جنگ و خونریزی بود. گرچه جنبش مزدک شکست خورد، این جنبش توانست سرمنشأ اصلاحات در جامعه ساسانی آن زمان شود، هرچند هدفِ اصلاحاتی که خسرو یکم در پی سرکوب جنبش مزدکیان آغازید، بیشتر حفظ طبقه حاکم بود. در منابع مختلف از شخصیت مزدک برداشتهای متفاوتی شدهاست، به عنوان مثال ادوارد گیبون از مزدک با نفرت یاد کردهاست؛ فردوسی او را انسان خیراندیش معرفی کرده و در منابع پهلوی از او با عنوان ملحد بزرگ یاد شدهاست. برخی از مورخان مزدک را نخستین کمونیست نامیدهاند، هرچند میان باورهای مزدک و باورهای کارل مارکس تفاوت بسیار دیده میشود.