نظریه انتقادی
یک مکتب جامعه شناسی / From Wikipedia, the free encyclopedia
نظریهٔ انتقادی[1] جنبشی فکری-فلسفی است که به نقد جامعه و فرهنگ در سرتاسر علوم اجتماعی و انسانی میپردازد. آرمانِ این نظریه این است که ساختارهای قدرت را آشکارا به انتقاد بکشد چراکه باور دارد مشکلات اجتماعی، بیشتر ناشی از ساختارهای اجتماعی و مفروضات فرهنگی هستند تا از افراد.[نیازمند منبع][2]
این اصطلاح دارای دو معنای کاملاً مختلف با ریشههای متفاوت است. یکی ریشه در جامعهشناسی و دیگری ریشه در نقد ادبی دارد که در بخش جامعهشناسی و فلسفهٔ سیاسی، اصطلاح نظریهٔ انتقادی با فلسفهٔ نئومارکسیستی و مکتب فرانکفورت توصیف شدهاست. این نظریه از سوی متفکّران مکتب فرانکفورت ارائه شد و تأثیر شگرفی بر اندیشهٔ سیاسی، جامعهشناسی و اندیشهٔ فرهنگی قرن بیستم بر جای گذاشت.[3] این نظریه در سال ۱۹۳۰ در آلمان ارائه شد. دراین سال ماکس هورکهایمر کتاب کوچکی با عنوان «سرآغاز فلسفهٔ بورژوایی تاریخ» منتشر کرد که دربارهٔ تاریخ فلسفهٔ مدرن بود.[4]
از جمله آثار کلیدی که در بدو تولّد این نظریه نگاشته شدهاست، مقالهٔ «نظریهٔ سنّتی و نظریهٔ انتقادی» اثر ماکس هورکهایمر است. در این مقاله هورکهایمر در برابر نظریهٔ سنّتیِ مبتنی بر روششناسیِ دکارت، نظریهٔ انتقادی را مطرح میکند. این نظریه نشأتگرفته از عقاید مارکس است و بر نظریههای سنّتی به دلیل عدم توجّه به ساختارهای فراگیرتر اجتماعی که دانش از آنان تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد خرده گرفتهاست.[5][6]